نشونی

مردم زیادند و پر توقع؛ و خدا یکی است و سریع الرضا، پس تو او را راضی کن، دیگران چیزی نیستند.

نشونی

مردم زیادند و پر توقع؛ و خدا یکی است و سریع الرضا، پس تو او را راضی کن، دیگران چیزی نیستند.

۳ مطلب با موضوع «شیخ انصاری همدانی» ثبت شده است

زیاد سخت نیست ..

گاهی فکر می کنی برای رسیدن به آن مقاصد اعلا باید به فکر اعمال آن چنانی بود، در صورتی که وقتی در سیره ی بزرگان دقیق می شوی، می بینی آن ها با رعایت همین کارهای کوچک به آن مقاصد بزرگ رسیده اند.



 »فردی بودکه خودش نور داشت و مثلاً جایی که می خواست برود آدرس نمی گرفت و با نوری که داشت آن را پیدا می کرد. یک بار خدمت آقای انصاری رسید و خیلی گریه کرد، می گفت: من چه کار کنم مثل شما آدم شوم؟ ایشان فرمودند: برو جلوی زبانت را بگیر. »

و یک حکایت دیگر:

« یک بار شخصی به نام عاشق زین العابدین خدمت آقای انصاری رسید و دستور خواست، آقا فرمودند برو روزه بگیر. آدم خیلی ساده ای هم بود. گفت: نمی توانم، آخر گرسنه ام می شود. یعنی ، سلوکش در همین نخوردن بود، چون خیلی به خوراک حریص بود و برای همین نتوانست دستور العمل آقا را انجام بدهد.« 

آری برای ما هم چه بسا همین امور پیش پا افتاده و ساده است که غل و زنجیر وجودمان شده و دست و پایمان را بند زمین کرده و الا راه آسمان برای پیمودن است.

 

منبع : کتاب سوخته


پرهیز از اهل قیل و قال


او بیشتر دوست داشت در حال خودش باشد. اهل بحث نبود و از آن دوری می کرد.


آقای اسلامیه می گوید :

« یک بار عده ای از تهران آمده بودند همدان خدمت آقا. آنها نشستند و شروع کردند به بحث کردن و یکی از آقایان گفت: الان آقا می آیند و جواب را از خودشان می گیریم. آقای انصاری تشریف آوردند و دو زانو نشستند سر جای خودشان و در همان حالت سکوت مخصوص خود بودند. یکی از آقایان گفت: آقا این بحث مطرح بود و ما می خواستیم جوابش را از شما بشنویم، در همان حال ایشان فرمودند: من حال بحث ندارم   « .
یعنی بعضی ها هستند که کارشان فقط بحث کردن است و اهل راه رفتن نیستند .شاید اومی خواست با سکوتش بالاترین جواب ها را بدهد که:


سر غیب آن را سزد آموختن
کـو ز گفتن لب تواند دوختـن
درخور دریا نشد جـز فهم آب
فهم کن والله اعلم بالصـواب


منبع : کتاب سوخته


اولین و آخرین گامِ آدمیت

شرع چـون کیـل و تـرازو دان یقـیـن
که بدو خصمان رهند از جنگ و کین



اولین توصیه ی شیخ محمد جواد انصاری همدانی برای سالک و برای هر که میخواهد دستورالعملی بگیرد، رعایت حریم شرع و واجبات بود. انجام واجبات و ترک محرمات به عبارتی اولین و آخرین قدم سلوک است و بعد از آن اگر تشخیص می دادند کسی واقعا این مسائل را رعایت می کند، کم کم ابواب معرفتی را برایشان باز می کردند.

استاد کریم محمودحقیقی درباره ی اهتمام آقای انصاری به رعایت حریم شرع می گویند: «آیت الله نجابت می فرمودند : در سفری که آیت الله شهید دستغیب به همدان داشتند، یک عبا برای آقا هدیه برده و آن را روی طاقچه گذاشته بودند. سال دیگر که دوباره به همدان می روند، می بینند آن عبا درست در همان جایی است که خودشان گذاشته بودند. می پرسند: آقا؛ عبا اندازه تان نبود؟ به درد نمی خورد؟ آقا می فرمایند: شما که نگفتی این را برای من آوردی، مطمئن نبودم برای من است... تا این اندازه مقید به شرع بودند«.

او که خود تا این اندازه در رعایت حریم شرع محتاط است، به شاگردان هم همین توصیه را دارد. استاد کریم محمودحقیقی ادامه می دهد: «اولین روزی که بنده خدمت آقای انصاری رسیدم، به دست و پایشان افتادم و التماس و گریه ی زیادی کردم که آقا چه کار کنم آدم شوم؟ ایشان با یک لبخندی فرمودند: کاری ندارد! هر چه خدا گفته بکن، بکن. هر چه خدا گفته نکن، نکن«.


منبع : کتاب سوخته