در منابع روایی نقل شده است که روزی رسول خدا (ص) در جمع اصحاب فرمودند: هر کسی ذکر الهی را بر زبانش جاری سازد، خداوند برای هر ذکری ده درخت در بهشت به او می دهد.
اصحابی که نزد رسول خدا (ص) بودند گفتند: پس ما اکنون درختان زیادی در بهشت داریم؛ چرا که در روز، بسیار ذکر خدا را می گوییم. رسول خدا (ص) فرمودند: باید حواستان باشد که این درخت ها را آتش نزنید. اصحاب پرسیدند: چگونه آنها را آتش نزنیم؟ حضرت فرمودند: وقتی یک گناه می کنید، همه درختان خود را سوزانده اید و این گونه نیست که با یک گناه فقط یک درخت بسوزد؛ بلکه اگر آتش میان آنها بیفتد همه را می سوزاند.
***
مراقبه؛ یعنی چه کار کنیم زحمت ها هدر نرود. چه کار کنیم درختی را که برایش زحمت کشیده ایم یکباره از بین نرود
***
یکی از شاگردان علامه طباطبایی (ره) می پرسد: برای حضور قلب در نماز چه کنیم؟ ایشان در آن ایام در بیمارستان بودند و لحظات آخر عمرشان را سپری می کردند در پاسخ می فرمایند: « توجه، مراقبه، توجه، مراقبه، مراقبه، مراقبه، مراقبه » و همین طور آرام تکرار می کنند: « مراقبه، مراقبه، مراقبه و ... »
***
باید باور کنیم مراقب داریم؛ یک کسی بالاتر از ما هست که از ما بازخواست کند.
یـکی از نکـاتـی کـه در زنـدگـی عـلامـه از ویـژگـی خـاصی بـرخـوردار بـود ، اهمـیت دادن بـه وقـت است.
ایشـان تمـام عمـرشـان را بـرای نـوشتـن کـتـاب هـا و مقـالات عـلمـی صـرف مـی کـردنـد و وقـتـی مـشـغـول نـوشتـن تفـسیـر المیـزان بـودنـد بـه گـونـه ای مـی نـوشتـنـد کـه همـان را بـرای چـاپ مـی فـرستـادنـد. جـالـب ایـن اسـت کـه عـلامـه مطـالـب را بـدون نـقطـه مـی نـوشتـنـد و هـنـگـامـی کـه صـفـحـه ای تـمـام مـی شـد، شـروع مـی کـردنـد بـه نـقطـه گـذاشتـن؛ وقـتـی علّـت را از ایـشـان مـی پـرسـنـد، مـی فـرمـایـنـد: مـن حـسـاب کـرده ام، اگـر ایـن طـور بـنـویـسـم در هـر ده صـفـحـه یـک صـفـحـه در زمـان صـرفـه جـویـی کـرده ام.
مـرحـوم آیـت الله مـیـانـجی
(ره) مـی فـرمـاید: آمـدنـد و بـه علامـه طبـاطبـایی گـفتـنـد: « فـلان کـس در
مـورد شمـا بـد گـویی کـرده اسـت. » عـلامـه فـرمـودنـد»: مـن که رسـوای جهـان هستـم،
عیـب هـایـم که یکـی، دو تـا نـیـست، خُـب ایـن هـم روی آن هـا « .
اخـلاق ایـشان ایـن گـونـه نبـود کـه از خـودشـان دفـاع
کننـد. ایـشان آن قـدر تـواضـع داشتـنـد کـه گـاه تـصـور می شد ایشـان
سـواد نـدارنـد.